امام سجاد علیه السلام همواره بطور ناشناس پنهانی به منزل پسر عموی خود می رفت و به او پول می داد اوهم پول را می گرفت و تشكر می كرد و می گفت : خدا به امام علی بن الحسین جزای خیر ندهد كه به من كمك نمی كند. امام علیه السلام این انتقاد را از پس عموی خود می شنید اماصبر و تحمل می كرد و خود را معرفی نمی كرد. وقتی آن حضرت از دنیا رفت فهمید كسی كه به او پول می داده است علی بن الحسین علیه السلام بوده است پس از مرگ ، امام علیه السلام همواره بر سر قبرش می رفت وبر او گریه می كرد.
خدايا، بر من رحم كن كه مردي حقير و بيمقدارم، و قدر و منزلتم اندك است. عذاب كردن من به اندازهي موري حتي بر قلمرو فرمانرواييات نيفزايد. و اگر چنين باشد، از تو ميخواهم كه مرا بر آن عذاب شكيبايي دهي، و خود، آن افزوني را براي تو ميپسندم، ولي چه كنم ـ خدايا ـ كه قلمرو فرمانرواييات گستردهتر، و پادشاهيات جاودانهتر از آن است كه اطاعتِ بندگانِ فرمانبردار بر آن بيفزايد و نافرمانيِ گنهكاران از آن بكاهد. پس اي مهربانترينِ مهربانان، بر من رحمت آور و از من درگذر، اي صاحب بزرگي و بخشندگي، و توبهام را بپذير كه تو توبه پذير و مهرباني.
هر كه پیوسته به مسجد رود به یكى از این هشت فایده مي رسد:
1ـ نشانه اى استوار (فهم آیات الهى)،2ـ دوستى قابل استفاده،3ـ دانشى تازه،4ـ رحمتى مورد انتظار،5ـ سخنى كه به راه راستش كشد،6ـ یا سخنى كه او را از پستى برهاند،7ـ و ترك گناهان به خاطر شرم از خدا،8ـ یا ترك گناهان به خاطر خوف از خدا.
هر كه به نیك گزینى خداوند دلگرم باشد، آرزو نمي كند در وضعى جز آنچه خدا برایش برگزیده، باشد.
مسافت کربلا تا شام چقدر است و آیا کاروان اسرا اربعین رسیدند یا 80 روز بعد از واقعه؟
مسير حرکت اسراء اهل بيت ـ عليهم السلام ـ : 1ـ از کربلا به کوفه: عصر روز يازدهم سرهاي شهداي کربلا را به روي نيزه زدند و بين قبايل مختلف تقسيم کردند. به دستور عمر بن سعد دختران و زنان را بر شتران بي جهاز سوار کردند و غل و زنجير بر گردن امام سجاد نهادند و به درخواست اهل بيت آنها را از کنار شهدا عبور دادند و به هنگام عبور شيون آنها بلند شد. سکينه خود را بر روي بدن پدر شهيدش انداخت ولي تعدادي از مأموران با خشونت و تازيانه سکينه را از روي بدن امام کنار کشيدند. کاروان با شتاب فاصله 12 فرسخي کربلا تا کوفه را طي کرد. مردم کوفه براي تماشا اجتماع کرده بودند. وقتي وارد کوفه شدند حضرت زينب اشاره اي کرد و با اين اشاره نفسها به سينه ها برگشت و زنگ شتران از صدا افتاد و حضرت خطبه اش را آغاز نمودند خطبه اي که هر شنونده اي را به ياد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ مي انداخت. مردم به شدت گريه مي کردند و انگشتانشان را با دندان مي گزيدند. سپس حضرت ام کلثوم و حضرت امام سجاد نيز سخنراني کردند، سپس اسرا را وارد دار الاماره کردند و.... و پس از 4 روز بسرعت روانه شام شدند. 2ـ از کوفه به شام: اسراي اهل بيت روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند و روز شانزدهم خارج شده و روانه شام گشتند. اين کاروان با سرعت زياد و تحت تدابير شديد امنيتي در روز اول صفر وارد شام شدند و اين کاروان در راه شهرها و منزلگاهها را پشت سر گذاشتند که برخي شهرهاي آباد و مشهور است و برخي غير مشهورند نکته مهم اينست که برخي از مورخين گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهي مدينه شدند و دسته اي ديگر که اکثريت هستند در بيان منازل و محلهاي مسير اسراي اهل بيت نامي از کربلا نبرده اند.
روزي امام ميان مردم نشسته بود و از حيرت مردم، كه در غفلت خود مي لوليدند، دلش را سخت مي فشرد، كه چراغ هست و اينان اين چنين در بيراهه اند، تا آنكه لب به سخن گشود و فرمود :انسان نمى داند با مردم چه كند! اگر بعضى امور كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ايم به آنان بگوييم ممكن است مورد تمسخر قرار دهند، از طرفى طاقت هم نداريم اين حقايق را ناگفته بگذاريم ! ضمرة بن معبد، كلام امام تمام نشده، انگار بي تاب شنيدن كلام پيامبر باشد، گفت: شما آنچه شنيده ايد بگوييد! امام با تأملي سنگين فرمود: مى دانيد وقتى دشمن خدا را در تابوت مى گذارند، و به گورستان مى برند، چه مى گويد؟ حاضران گفتند: خير! و امام ادامه داد: فرياد مي زند و به آنان كه او را بر دوشهاي خود به سوي قبر مى برند مى گويد: آيا نمى شنويد؟ از دشمن خدا (شيطان) به شما شكايت دارم كه مرا فريب داد و به اين روز سياهم افكند و با آنكه وعده داده بود اما نجاتم نداد. من شكايت دارم از دوستانى كه با من دوستى كردند و مرا خوار نمودند. من از اولادى كه حمايتشان كردم ولى مرا ذليل كردند و نيز از خانه اى كه ثروتم را در آبادى آن خرج كردم ولى سرانجام، ديگران آنجا ساكن شدند، شاكي ام. به من رحم كنيد! اين قدر عجله نكنيد! تا كلام امام به اينجا رسيد، دل پر كينه و سياه ضمرة ديگر تاب نياورد و با خنده اي تلخ، حاضر جوابانه گفت : اگر مُرده، بتواند به اين خوبى صحبت كند، پس ممكن است حتى حركت كند و روى شانه حاملين بنشيند! كام امام عليه السلام، به مزه تلخي كه ضمره پرانده بود، ناخوش شد و دلش از اين همه شعوري كه در دل اينان نبود گرفت. آنگاه رو به آسمان كرد و فرمود: خدايا! اگر ضمرة سخنان پيغمبر صلى الله عليه وآله را مسخره مى كند از او انتقام بگير!
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان آفتاب درزنجير و
آدرس
goharpenhan.LXB.ir لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.